سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متال.هخامنشی.عکس.شعر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شعر قدیمی از منصور

همه منصور رو با آهنگهای شاد میشناسن اما تو آلبومهای اولش یه آهنگی خونده که غمناکه و بنظرم هیچوقت قدیمی نمیشه و بازم ازون آهنگهای تاثیرگذاره. کسی هستش که

یارش تنهاش گذاشته و همش تو رویاهاش میاد و از همه چیز ناراحته و دوس داره دیگه تو رویاهاش نیاد.الان حسشو دارم:

تصویر آخر

 

باز یک شب یک دریچه ، دو چشم قشنگ

نامه ای خیس از ستاره ، من و تو چه بیرنگ

عکسی از دیروز دور ، یادی از فصل غرور

پشت سر درد شبانه ، بغضی از جنس ترانه ، ساز نا کوک زمانه

این همه شعر و سرود ، از تو از عطر تو بود

حلقه های بی نگین تو ، قایقی بی سر نشین تو

راه و خورجین ، اسب و زین تو ، بدترین و بهترین تو ، سهم من فقط همین تو....

ای چراغ هر چه جادو ، شعله های دست تو کو؟

تو دروغی بی فروغی ای چراغ پست کم سوحیف از اشک عاشق من ، حیف از این بیهوده بودن

بی دریغ و بینهایت

حیف از این من

حیف از این تن

حیف از این آه ، خواب کوتاه

حیف از این رنگ سحرگاه

حیف از این رویای روشن

حیف از این ترانه من

راحتم ،بگذار و بگذر ،

رد شو از تصویر آخر.